بازم سلام لپ گلی ها دلم براتون تنگ شده بود.مامانی و بابایی عید منو بردن به دومین مسافرتم.هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا یه عالمه خوش گذشت .راستی یه خبر:من تازه یاد گرفتم.دستم فنجون بگیرم و خود خود خودم آب بخورم.البته مامانی هم یکم کمکم میکنه هااااااااا. ولی یه روز خونه ی مامان جون پارچ آب ریخت روم منم که خیلی کوچکولو بودم داشتم اون زیر خفه میشدم.ولی امداد گران سریع اومدن و نجاتم دادن. راستی من حموم کردنو خیلی دوس دارم.وااااااااای شنیدم بعضی از نی نی ها از آب بدشون میاد هی گریه میکنن. نی نی های خوشمل دیده تو حموم گریه نکنیدا.....آخه مامانی هاتون ناراحت میشن.اون نی نی های کوچکولویی که مث من نمیتونن ح...